سخنگوی ستاد استان تهران پزشکیان گفت:از شما میخواهم با تکیه بر دو سرمایهی اصلیتان شخصیت سالم و اعتماد مردم استوار بمانید، باشد که روشناییهای این خانه، برای همهی شهروندان، افزون و پایدار شود. چنان که گفتهاید میگوییم:”تنهایمان نگذارید، تنهایتان نمیگذاریم.”
به گزارش ایلنا، الهام فخاری، سخنگوی ستاد استان تهران پزشکیان در جمع فعالان ستادی گفت: امسال در تحلیل انتخابات دربارهی نسلها و ناهمانندیهای بیننسلی و نبود پل ارتباطی میان نسلها گفتهاند. زمان آن است که دریابیم گرچه نسلها باورها و خواستههای متفاوت دارند ولی یاران و یاوران نازنین شما نه تنها زنان و مردان زادهی دهههای بیست و سی و چهل، فرهیختگان و کارگران، جانبازان و رزمندگان، کارآموزدهگان و بازنشستگان بلکه از متولدان دهههای پنجاه و شصت و هفتاد هستند، بسیاری از ما که هنوز اشک شوق جوانیمان برای ساختن ۲ خرداد در چشممان و رنجها در دلمان برجا مانده است. در جستجوی گمشدهی تاریخیمان، “قانون”، درس خواندیم کار کردیم، باورمند زیستیم ولی هربار عدهای کار، شوق، و امیدهایمان را از ما گرفتهاند. ریشه در باورهای دینی و ارزشهای فرهنگ کهن سرزمینی، دل نبریدیم، عهد نشکستیم.
وی افزود: فرزندانی پرورش دادیم که امروز اینجا همشانه ما ایستادهاند. دهه هشتادیها و نودیهایی که نقاب بر چهره ندارند، دلیرند، بی لرزش صدا سخن میگویند، و چیزی را بیدلیل و برهان نمیپذیرند ولی آنچه را باور کنند و سازنده بدانند با همهی جان، پایش میایستند. همان نسل زدی ها که به زبان و با روش خود باورتان کردهاند تا گامی به جلو بردارند.
فخاری یادآور شد: در همین روزهای طاقتفرسای امسال، دستان گرم سالمندانی را فشردهایم که برای آیندهی بچههای ایران نگرانند و پشتوانهی آمدنتان به میدان هستند. نیازهای امروز ایران و ایرانیان ریشه در وضعیت اقتصادی و سیاسی دارد ولی چند سرفصل بنیادی دیگر را دربرمیگیرد: یک بهبود زندگی اجتماعی با بهزیستی روانی شهروندان در پیوند است.
وی ادامه داد: برای بهبود بهداشت روان نیازمند دسترسی همگان به آموزش و خدمات هستیم.بهداشت روانی بر چگونگی زندگی اجتماعی و رویکردهای سامانههای سیاسی و مدیریتی اثرگذار است. چنین هدفی برآورده نمیشود مگر اینکه مدیران و سیاستگذاران و فعالان سیاسی، ضرورت توجه به بهداشت روان را نخست در مورد خود باور داشته باشند و از انکار، فرافکنی، برچسبزنی، طعنهزنی و … بکاهند.
سخنگوی ستاد استان تهران پزشکیان دومین سرفصل را قدرت واقعی درک متقابل و تلاش برای آموختن دانست و گفت: قدرت در شکل و جای درست، باید عزت نفس و خودباوری فرد یا مجموعه را قوی کند و عزت نفس بیشتر همراه با خود درنگ، تابآوری، و تفکر انتقادی و خلاقیت بیاورد نه خشونت و تندخویی و تلخزبانی. مدیران ما همگی به آموختن مهارتهای بنیادی به ویژه خوب گوش دادن نیاز داریند. .باید یاد بگیریم دربارهی مسالهها بگوییم و بشنویم و چارهجویی کنیم ولی تلاش تندروهای داخلی یا برونمرزی از هر گروه و دستهای که باشند، پافشاری بر روش و ابزار تحکمی و تنبیهی، ترس و تحقیر بوده و خواهد بود.
وی با بیان اینکه “اقلیت یا اکثریت؟ هیچکدام، شهروندی؛ مساله این است!” گفت: فشار برای یکسانسازی در ایران ریشهی فرهنگی دیرین دارد، مساله فقط چالش این چند سال نیست. این رویکرد دستوری که بهویژه از سوی برخی مدیران دولت مستقر دنبال میشد به تنش و گاهی درگیری اجتماعی، اقتصادی و بهویژه در مورد زنان و جوانان انجامید. چنان که دیدیم و میدانیم این کشمکش با رویدادهای تلخ، تحقیرآمیز، و تند همراه شد تا جایی که زنجیرهای هولناک از برخوردها و تنشهای آسیبزا برای کسبوکارها در شرایط بسیار سخت اقتصادی امروز رقم زد.
فخاری با بیان اینکه پایههای پیشبرد دگرگونی اجتماعی، آموزش است، گفت: در مسیر این بالندگی پیشرفت و پسرفتهایی هم تجربه شده که واقعیت و اقتضای رشد است و نباید مایهی ناامیدی و درماندگی شود. بهبود سواد پایه و سواد فرهنگی کم کم موجب دگرگونی تودهی بیشکل رعیت به سوی جامعهی شهروندان شده و کشمکش درست بر سر همین دگرگونی “توده به شهروند” است، نه فقط پوشش و نه فقط زنان. مساله ایران بازخواستی دربارهی حق و البته مسولیت شهروندی است که نیروی پیشران آن بهویژه زنان و جوانان هستند ولی تحولی فراگیر و چندنسلی است. فقر و تقویت حلقههای ویژهسالار(رانتیر) دو ابزار مهم از کارانداختن شهروندان است.
وی یادآور شد: به مثابه یک شهروند ایرانی همچنان امیدوار، دهه پنجاهی دلبسته به ایران، دانشگاهیِ بیرونرانده شده از دانشگاه ولی متخصصی متعهد به ایران تا پای جان. از شما میخواهم با تکیه بر دو سرمایهی اصلیتان: شخصیت سالم و اعتماد مردم استوار بمانید، باشد که روشناییهای این خانه، برای همهی شهروندان، افزون و پایدار شود. چنان که گفتهاید میگوییم:”تنهایمان نگذارید، تنهایتان نمیگذاریم.”